کژدم اهوازی که آنرا بتازی رتیلا گویند. (آنندراج). قسمی از عنکبوت. (ناظم الاطباء) ، جانوری که می چسبد بر خایۀ حیوانات و خون آنرا می مکد. (ناظم الاطباء). کرمکی است با خایۀ سگ و دیگر چارپایان بچسبد و خون آنها بمکد و ظاهراً کنه عبارت از آنست. (از آنندراج) : آفت خایه همچو خایه گزک. شرف الدین شفائی (از آنندراج)
کژدم اهوازی که آنرا بتازی رتیلا گویند. (آنندراج). قسمی از عنکبوت. (ناظم الاطباء) ، جانوری که می چسبد بر خایۀ حیوانات و خون آنرا می مکد. (ناظم الاطباء). کرمکی است با خایۀ سگ و دیگر چارپایان بچسبد و خون آنها بمکد و ظاهراً کنه عبارت از آنست. (از آنندراج) : آفت خایه همچو خایه گزک. شرف الدین شفائی (از آنندراج)
دهی است از دهستان دژگان بخش بستک شهرستان لار واقع در 132 هزارگزی جنوب خاوری بستک و 2 هزارگزی شوسۀ لار به لنگه. هوای آن گرم و دارای 243 تن سکنه است. آب آنجا از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان دژگان بخش بستک شهرستان لار واقع در 132 هزارگزی جنوب خاوری بستک و 2 هزارگزی شوسۀ لار به لنگه. هوای آن گرم و دارای 243 تن سکنه است. آب آنجا از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
کنایه از پادشاه و این ترجمه ظل اﷲ است. (آنندراج). پادشاه عصر. (ناظم الاطباء) : اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست تا بر سرش بود چو تویی سایۀ خدا. سعدی (گلستان). رجوع به سایه شود
کنایه از پادشاه و این ترجمه ظل اﷲ است. (آنندراج). پادشاه عصر. (ناظم الاطباء) : اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست تا بر سرش بود چو تویی سایۀ خدا. سعدی (گلستان). رجوع به سایه شود